جدول جو
جدول جو

معنی قره ویس - جستجوی لغت در جدول جو

قره ویس
(قَ رَ وِ)
دهی از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 36 هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 3 هزارگزی شمال ایستگاه مازو واقع است. موقع جغرافیایی آن تپه ماهور گرمسیر است. سکنۀ آن 120 تن. آب آن از چشمه و رود زوال و محصول آن غلات، حبوبات، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان فرش بافی و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفۀ پاپی بوده برای تعلیف به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پری ویس
تصویر پری ویس
(دخترانه)
نام زنی در ویس و رامین
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قره نی
تصویر قره نی
کلارینت، ساز بادی سیاه رنگ و بلندی از جنس چوب آبنوس یا شمشاد با کلیدهای متعدد و دهانۀ شیپوری شکل
فرهنگ فارسی عمید
(قَ رَ)
دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری اندیمشک و یکهزارگزی جنوب ایستگاه راه آهن مازو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 200 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و کارگری راه آهن و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو، و در تابستان اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ عشایر لر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6.)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بُ)
دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع در 42 هزارگزی شمال خاوری خیاو و یک هزارگزی شوسۀ گرمی به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 348 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. در دو محل نزدیک به هم به نام قره چی بالا و پایین مشهور است. سکنۀ قره چی بالا 246 نفر می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ خِ)
دهی جزء بخش نمین شهرستان اردبیل واقع در 31 هزارگزی شوسۀ گرمی به اردبیل. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 190 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ نَ / نِ)
از سازهائی است که نواختن آن به وسیلۀ زبانه ای صورت میگیرد، مثل نی انبان و سورنای و دونای، و در سازهای اروپایی مثل ساکسوفون و چنگ چینی. رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ یِ سِ)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 58000 گزی شمال خاوری گنبد و کنار راه فرعی گنبد به مراوه تپه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 155 تن. آب آن از رود خانه آجی و محصول آن غلات، لبنیات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان بافتن پارچه های ابریشمی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان دلگان است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 30هزارگزی شمال باختری نورآباد و 4هزارگزی خاور راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده است. هوای آن سرد و دارای 66تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ وْ)
دهی از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 16 هزارگزی شمال باختری الیگودرز و 3 هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به ازنا. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀآن 287 تن. آب آن از قنات و چاه و محصول آن غلات، تریاک، لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی است. راه مالرو دارد، و تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
دهی جزء دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 32هزارگزی باختر سراسکند و 25 هزارگزی خط آهن مراغه به میانه. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 242 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات و حبوبات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قُ یُنْ)
دهی از دهستان پایروند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 17 هزارگزی شمال کرمانشاه و 4 هزارگزی جنوب کنشت. موقع جغرافیایی آن دامنه و سردسیراست. سکنۀ آن 140 تن. آب آن از چاه و سراب کنشت و محصول آن غلات، دیمی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد، و تابستان از طاق بستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قَ یَ)
دهی جزء دهستان گرم بخش ترک شهرستان میانه واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری بخش و 33 هزارگزی شوسۀ میانه به خلخال. موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومعتدل است. سکنۀ آن 297 تن. آب آن از چشمه و کوه ومحصول آن غلات و عدس. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ قَ یَ)
دهی جزء دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 36هزارگزی شمال باختری ورزقان و 27 هزارگزی ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر مالاریایی است. سکنۀ آن 31 تن. آب آن از رود خانه گاو و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. این ده محل قشلاق طایفۀ حاجی تارویردی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ)
گونه ای است از درخت تنگرس که در جنگلهای شمال ایران میروید و در رامیان به نام قره میخ خوانده میشود. تنگرس درختچه ای است که برگهای آن برای دام زهر است. میوۀ آن در پزشکی به عنوان مسهل به کار میرود و اگر آن را با آهک بیامیزند رنگ سبزی میدهد که در نقاشی مصرف میشود، و زغال آن در باروت سازی به کار میرود. رجوع به قره زله و رجوع به جنگل شناسی ج 1 ص 261 شود
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ وَ)
دهی از دهستان مرحمت آباد بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری میاندوآب و یکهزارگزی خاور شوسۀ میاندوآب به بوکان. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 1945 تن. آب آن از زرینه رود و محصول آن غلات، حبوبات، چغندر، کرچک. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه ارابه رو دارد، و میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ وَ)
دهی از دهستان چمچمال بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان واقع در 20 هزارگزی جنوب باختری صحنه و 3 هزارگزی جنوب شوسۀ کرمانشاه به همدان. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیر است. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از رود خانه گاماساب و محصول آن غلات، حبوبات، توتون. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. تابستان از طریق فراش اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قُرْ رَ تُ عُ مَ رِلْ لُ)
دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس واقع در 36000 هزارگزی شمال خاوری کلاله. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مالاریایی است. سکنۀ آن 250 تن. آب آن از رود خانه زاو و قودنه و محصول آن غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان مختصر پارچه بافی و ابریشم بافی و نمدمالی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بِ)
دهی از دهستان به به جیک بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو واقع در 44 هزارگزی جنوب خاوری سیه چشمه و 8500 گزی جنوب راه ارابه رو ایشکه سو به کران پائین. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنۀ آن 60 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بِ لَ)
دهی از دهستان زبرخان بخش قدمگاه شهرستان نیشابور واقع در 2 هزارگزی شمال باختری قدمگاه. موقع جغرافیایی آن دامنه و معتدل است. سکنۀ آن 192 تن. آب آن ازقنات و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. مزارع کلاته سلطانی و خرمک و منجنیق جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ کِ)
دهی است از دهستان قلعه شاهین است که در بخش سرپل ذهاب شهرستان قصر شیرین و 8 هزارگزی جنوب خاوری سرپل ذهاب و بر کنارراه فرعی کلاوه قرار دارد. دشتی گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. آب آن از سراب قلعه شاهین و محصول آنجا غله و برنج و توتون و پنبه و لبنیات و شغل مردم زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ وِ)
دهی از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 70 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و 4 هزارگزی باختر شوسۀ سنندج. موقع جغرافیایی آن دشت و سردسیر است. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از رود خانه لک و محصول آن غلات، حبوبات، چغندر، توتون. شغل اهالی زراعت است. از راه شوسه اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
قرنی ترکی سیانای از سازها نی سیاه، نی بزرگ نوازندگی است که از چوب و فلز ساخته می شود و رنگش سیاه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره میخ
تصویر قره میخ
قره زله ترکی بنگرید به قره زله تنگرس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قره نی
تصویر قره نی
((قَ رَ. نِ))
نی بزرگ که از چوب و فلز ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین
قرشمال، کولی، لوری، لولی
فرهنگ واژه مترادف متضاد